يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۴ ب.ظ
هرج و مرج های ذهنی من
خفقان یعنی از یک جا به بعد، از یک لحظه به بعد گوشی را با فاصله از گوشت میگیری که حرف ها را نشنوی، تصمیم میگیری نگاه کنی به جریان زندگی، به سفید شدن موهایش در آینه، به پریدگی رنگش در چهره، به نفس نفس زدن های از سر استرس،
از یک جایی به بهد دلت میخواهد خط بطلان بکشی روی همه دغدغه هایت، فقط بشنوی، یا نه، اصلا کر شوی و نشنوی، دلت میخواهد زل بزنی به جریان زندگی!
دوست داری فراموشی پیدا کنی، خودت باشی و خودت، سرت را به هیج طرف نچرخانی! راه راست را بپیمایی و زودتر برسی به ته خط...به ته ته تهش
۹۴/۰۹/۲۹