بوی بهار میدهی دختر:)

فهمیدم هرکس که میخندد یک جای کارش میلنگد...لنگ زدم و خندیدم تا کسی نفهمد آنانکه می خندند از همه تنهاترند.

بوی بهار میدهی دختر:)

فهمیدم هرکس که میخندد یک جای کارش میلنگد...لنگ زدم و خندیدم تا کسی نفهمد آنانکه می خندند از همه تنهاترند.

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ب.ظ

سفرنامه کربلا- نجف اشرف

سلام...میدونم خیلی دیر اومدم اما خب مثل همیشه سرم خیلی شلوغ بود...

اومدم براتون از سفرم بگم...

خیلی سفر خوبی بود...وقتی میری حس میکنی وارد یه قطعه از بهشت شدی....

ما پروازمون از تهران به نجف بود... وارد نجف شدیم بعد از اقامت تو هتل بهمون گفتن قراره برای نماز مغرب و عشا به مسجد سهله بریم(مسجد سهله: مسجدی هست که بسیاری از ائمه اونجا عبادت کردن و مسجد جمکران به تبعیت از این مسجد ساخته شده.منتها هرکس میخواد قبلش میتونه یه سر به حرم امام علی بزنه. ما هم از همه جا بیخبر گفتیم اول بریم یه سلام به امام بدیم و بعد بریم برای مسجد سهله. تاکید بر این بود که همون شب مسجد رو بریم. چون فضیلت و اعمال این مسجد دوشنبه شب هست و ثوابش دوشنبه خیلی بیشتره.ما هم تایم سفرمون طوری بود که تنها دوشنبه شبی که اونجا بودیم همون شب بود.. رفتیم به سمت حرم امیرالمومنین...بیخبر از بازرسی هایی که گذاشتن و چون تایمش نزدیک به اذان مغرب بود فوق العاده شلوغ بود...در حدی که ما تمام وقت توی بازرسی ها بودیم و فقط تونستیم وارد صحن بشیم.کسانی که رفتند میدونند که یه سری پنجره شبیه پنجره فولاد امام رضا هست...ما اونجا یکم دعا کردیم و بدون وارد شدن به حرم برگشتیم...بعد از رسیدن به مسجد سهله شروع کردیم به انجام اعمال توی مقام های مختلف...مثلا مقام امام سجاد، مقام حضرت نوح و .............توی مسجد سهله همون حس مسجد جمکرانو داشتیم....یه آرامش عمیق به دل آدم حاکم میشد. بعد از برگشت برای نماز صبح رفتیم حرم حضرت علی....اونجا حس غربت نداری...واقعا حس میکنی پیش پدرتی(البته بلا تشبیه) من میگم اونایی که به هر دلیل از نعمت پدر محرومند اونجا خیلی آروومن، چون اونجا هرچی دردودل داری میتونی بگی...آروم باشی...ایوان نجف عجب صفایی دارد...جون میده واسه نشستن و فکر کردن و عمیق شدن.

دو روزی توی نجف بودیم. روز بعدش رفتیم سمت مسجد کوفه...من هر روز که برگشتم دلم خیلی برای مسجد کوفه تنگ میشه...اونجا خیلی به دلم نشست...مو به تن آدم سیخ میشه وقتی خدا بهت این لطفو کرده که بتونی توی محراب امام علی، همونجایی که مطمئنی امام اونجا نماز خوندن نماز بخونی...بتونی مناجات امیرالمونین رو همونجایی که امام خوندم بخونی...توی مسجد کوفه قدم که از قدم برمیداری حس میکنی مسئولیتت داره سنگین و سنگین تر میشه. هی با خودت میگی من کجا و راه رفتن رو خاکی که امام قدم زدن کجا؟ من کجا و محل قضاوت امام کجا؟ اونجا دل آدم کباب میشه برای سادگی امام علی! امیر ما شیعیان وسط حیاط یه مسجد قضاوت میکردن و حالا ...............

توی اون دو روز تند تند حرم میرفتیم.من به یاد همگی بودم....خیلی زیاد! اگه قابل باشم...و روز آخر که قرار بود بریم سمت کربلا....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۳
بهار ی.ش

نظرات (۱)

سلام عزیزم خوبی؟زیارتت قبول
ممنون که به یادم بودی😘

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی