شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ب.ظ
حالم خوب نیست
اومدم بگم بشدت نیاز به تنهایی دارم...که زار بزنم.که تکلیفم معلوم شه.که دست از ابن دودل بودنه برداره این دل..کهددل دل نزنه این دل..دلم یه عالمه صبوری میخواد..یه عالمه توکل...توکل واقعی...بعضی روزا دلم میخواد از همه چیز آینده خبر داشته باشم...دلم میخواد یه عالمه آروم بمونم...دلم یه عالمه آرامش میخواد...شاید تو این بیستو سه سال هیچ وقت هیچوقت به اندازه این روزا بیقرار نبودم...بعضی وقتا فکر میکنم دختر بودن خیلی سخته...خیلی سنگینه...خیلی حساسه...دختر بودن درد داره...دلشوره داره...نگرانی,چشمای بابا و مامان داره...هیچکس جز خدا نمیتونه حال این روزامو درک کنم..این خنثی بودنه خیلی بده و دردناک...دعاکنیدلطفا
۹۴/۰۸/۲۳